با کف دست لمس کردن
باکلان
باکلانها
باکلا هک پوشاندن
با کله
باکله
با کليشه چاپ کردن
با کمال
با کمال احترام معروض میدارد
با کمرويي
با کمند بستن
باکمند دستگير کردن
باکنانگ
باکندي حرکت کردن
با کنش کاو بهم پيوستن
با کنياک مخلوط کردن
باکهنه گرفتن
باکو
باکور
باکوره
باکورئا
باکورئا ساپیدا
باکورئا موتلیانا
باکوسلا
با کوسن وبالش نرم مزين کردن
باکولوویریده
باکی
باکیاست
باگ
باگاري بردن
باگاز خفه کردن
باگاس
باگاوادگیتا
باگت
با گذشت
باگذشت
با گرافيک و طرح خطي ثبت کردن
باگرماي ملا يم گرم کردن
باگره
با گرگها میرقصد
باگستاخي
باگل
با گل اراستن
با گوشه ء چشم
با گوهر اراستن
با گوه شکافتن
باگوه نگاه داشتن
باگوه و گيره محکم کردن
باگيره نگاهداشتن
باگچ اندودن
فارسی